واقعیت جنگ میان یهودیها و مسلمانان:
قبل از اینکه پیامبر اسلام (ص) ظهور کند، یهودیها ظهور او را مژده میدادند و مشرکین را تهدید میکردند که هرگاه خاتم پیامبران ظهور کند آنها با او علیه مشرکین همسنگر خواهند شد، اما هنگامی که مبعوث شد [و آن را خلاف انتظارات خود دیدند] به وی کفر ورزیدند، همانطور که قرآن کریم به این موضوع پرداخته و میفرماید: و لما جائهم کتاب من عندالله مصدق لما معهم و کانوا من قبل یستفتحون علی الذین کفروا فلما جائهم ما عرفوا کفروا به فلعنة الله علی الکافرین.
(و هنگامی که از طرف خداوند کتابی به آنان رسید که تصدیق کنندهی چیزهائی بود که با خود داشتند و آن را شناختند و پی بردند، ولی بدان کفر ورزیدند و قبلاً امید فتح و پیروزی بر کافران را داشتند. پس لعنت خدا بر کافران باد). [۶۷]
ابن عطیه میگوید: «یهودیها، قبل از مبعث پیامبر اسلام (ص)، از روی اطلاعاتی که داشتند از نزدیک بودن زمان بعثت مطمئن بودند اما گمان میکردند که از قوم یهود است، و هرگاه که او با اوس و خزرج میجنگیدند و مغلوب میشدند به آنها میگفتند: هرگاه پیامبری که وقت ظهورش فرا رسیده، بیاید، ما با او با شما خواهیم جنگید و به یاری او بر شما پیروز میشویم.» [۶۸]
قرآن کریم نمایی زیبا از پیامبران گذشته به ویژه پیشوایان ارجمندی همانند ابراهیم، اسحاق، اسماعیل، موسی، داود، سلیمان و عیسی به تصویر کشیده و ویژگی آنها را بیان کرده و آنان را قدوه و پیشوای مسلمانان قرار داده و میفرماید: اولئک الذین هدی الله فبهداهم اقتده.
(آنان کسانیاند که خداوند ایشان را هدایت داده است پس از هدایت ایشان پیروی کن) [۶۹]
اسلام بدعتی نیست که تازه ظهور کرده باشد، بلکه همانند ادیان گذشته و رسالتهای پیشین است و خاتم آنها میباشد.
خداوند میفرماید: شرع لکم من الدین ما وصی به نوحاً والذی اوحینا الیک و ما وصینا به ابراهیم و موسی و عیسی أن اقیموا الدین و لا تتفرقو فیه.
(خداوند آئینی را برای شما (مؤمنان) بیان داشته و روشن نموده است که آن را به نوح توصیه کرده است و ما آن را به تو وحی و به ابراهیم و موسی و عیسی سفارش نمودهایم که دین را برجا دارید و در آن تفرقه نکنید و اختلاف نورزید). [۷۰]
و همچنین میفرماید: الیوم اکملت لکم دینکم و أتممت علیکم نعمتی و رضیت لکم الاسلام دیناً
(امروز دین شما را برایتان تکمیل کردم و نعمت خود را بر شما تکمیل نمودم و اسلام را به عنوان آئین خداپسند برای شما برگزیدم). [۷۱]
تأیید و تصدیق پیامبران و ادیان گذشته احساس نزدیکی به آنان همانا عشق و علاقه پیامبر و یارانش به پیروزی اهل کتاب بر مشرکین، است.
مسلمانان، هنگامی که ایرانیها مشرک بر رومیهای اهل کتاب پیروز شدند، غم و پریشانی آنها را فرا گرفت، و در پیروزی اخیر رومیها بر مشرکین، مسلمانان بسیار خوشحال شدند، حتی ابوبکر راجع به این موضوع را مشرکین وارد شرطبندی شد، امام احمد و نسائی و ابن جریر روایتی را از ابن عباس نقل کردهاند که امام ترمذی آن را از زمرهی احادیث حسن و صحیح به شمار آورده، (ابن عباس) میگوید: «چون ایرانیها مشرک بودند، مشرکهای عرب آرزوی پیروزی آنها را بر رومیها میکردند، این مسئله را برای ابوبکر بیان کردند و ابوبکر نیز آن را با پیامبر (ص) در میان گذاشتف ایشان فرمودند ایرانیها شکست خواهند خورد بعداً ابوبکر این خبر را برای مشرکها بازگو کرد و آنها نیز گفتند: پس بیا زمانی را برای این شکست تعیین کن، اگر ما پیروز شدیم چنین و چنان چیزی به ما بدهید (در بعضی روایتها آمده که چهار شتر شیرده مال مال ما باشد) ابوبکر مدتی کمتر از ده سال را (بنا بر کلمهی بضع در آیهی چهارم سورهی روم که بر کمتر از ده اطلاق میگردد) در نظر گرفت»، بعد از این بود که رومیها پیروز شدند و آنست که خداوند میفرماید: الم غلبت الروم فی أدنی الارض و هم من بعد غلبهم سیغلبون فی بضع سینین لله الامر من قبل و من بعد و یومئذٍ یفرح المؤمنون بنصر الله ینصرالله من یشاء و هو العزیز الرحیم.
(الف، لام، میم. رومیان (از ایرانیان) شکست خوردهاند. (این شکست) در نزدیکترین سرزمین (به سرزمین عرب... رخ داده است) و ایشان پس از شکستشان پیروز خواهند شد، در مدت چندسالی، همه چیز در دست خدا و به فرمان اواست، چه قبل و چه بعد، در آن روز مؤمنان شادمان میشوند. از یاری خدا، هر کسی را که بخواهد یاری میدهد و او بس چیره (بر دشمنان) وبسیار مهربان است.) [۷۲]
سفیان میگوید: «در روز بدر شنیم که رومیها بر ایرانیها پیروز شدند».
و این نیز [نمونهای] از عطوفت و مهرورزی مسلمانان بود نسبت به اهل کتاب.
اجازهی همزیستی مسالمتآمیز با بهود:
هنگامیکه پیامبر اسلام (ص) وارد مدینه شد، معاهدهای را جهت تعامل با یهودیان تدوین نمود، که در آن حقوق همشهری بودن همیاری و حمایت و مشارکت در دفاع از مدینه را به یهودیها داد و حقوق و مسئولیتها را تعیین کرد، و در بندهای آن آمده است: «هر یهودیی که با ما باشد و از این قوانین سرپیچی نکند، این حق را بر ما دارد که او را یاری دهیم و در اصلاحش کوشا باشیم، در حالیکه نه مظلوم واقع خواهد شد و نه علیهش اقدامی صورت میگیرد.
و همچنین یهود بنی عوف با مسلمانان امتی واحدهاند، مسلمانان دین خود و یهود نیز دین خود را دارد [یعنی یهودیها و مسلمانها در ادای شعایر دینی خود کمال آزادی را دارند، همان آزادی دینداری] مگر کسی که به خود ظلم کند [و این قوانین را زیر پا نهاد] و در این صورت تنها این فرد و خانوادهاش است که متضرر خواهد شد» [۷۳]
و بعداً در این بندها، دیگر قبایل یهود ذکر گردیده و بر این امر تأکید ورزیده که: «بردهها و خدمههای یهودیها نیز همانند خود آنها از کلیهی حقوق و مسئولیتها برخوردارند؛ و همچنین یهودیها مسئول نفقه و مخارج زندگی خودشان هستند، و مسلمانان نیز باید خود برای امرار معیشت خویش تلاش نمایند، و همدیگر را علیه هر کسی که به جنگ با آنان برخیزد، یاری دهند؛ و باید خیرخواهی و دلسوزی و نیک رفتاری و نیک کرداری را نسبت به یکدیگر داشته باشند» [۷۴]
و در این پیمان نامه آمده است که: «هیچکس به خاطر همپیمانی با کسی دیگر مجرم و گناهکار شناخته نمیشود، و پیروزی از آن مظلومان و ستمدیدگان است»
در کل، این پیمان نامه، بمثابهی قانون تجویز همزیستی مسالمتآمیز با یهودیان است. تمام حقوق یهودیها را مد نظر قرار داده و رعایت کرده است. اما آنها به بندهای آن پایبند نبودند و آن را زیرپا نهادند و با قریشیها و... برای نابودی مسلمانان همپیمان شدند، و یکدیگر را در اجرای این پیمانشکنی یاری میدانند، که این قضیه پیامبر و یارانش را وادار نمود تا آنان نیز بر این اساس با آنها برخورد نمایند.
و بعد از دوران پیامبر، زد و خورد و جنگ میان مسلمانان و یهودیان صورت نگرفت و بلکه یهودیها زیر سایهی دولت اسلامی، از دوران خلفای راشدین گرفته تا خلافت اموی و عباسی و عثمانی زندگی خود را پشت سر نهادند و کاملاً از حقوق شهروندی و آزادی دینداری بهرهمند بودهاند و حتی پستهای مهم علمی و اداری را به آنها واگذار کردهبودند و آنها نیز در دانش و تمدن اسلامی نقش داشتند و سهیم بودند؛ تا اینکه در اواخر نوزدهم حرکت صهیونیسم ظهور کرد و برای برپایی دولتی یهودی در سرزمین فلسطین برنامهریزی نمود و بعداً کوچ و هجرتهای گروهی به فلسطین صورت گرفت و گروههایی که کشت و کشتار دسته جمعی فلسطینیان را در دستور کار خود قرار دادند، پا به عرصهی ظهور نهادند و سپس تشکیل دولت یهودی بنا بر اساس اشغالگری و توسعهطلبی فرا رسید تا که امروز دستاوردهای خود را از طریق جنگ و خونریزی به دست آورده است.
اگر ما به این زد و خوردها و جنگها نظری بیافکنیم، خواهیم دید که ساخته و پرداختهی دست مسلمانان نبوده و آغاز گر این ستیز و دشمنی آنان نبودهاند، بلکه یهود بود که آن را آغاز نمود و این جنگها را به راه انداختند و ادامهدهندهی و نظارهگر و مدافع و پشتیبان آن بودند، و آن را بر اساس خواستههای دینی خود و اینکه فلسطین سرزمین میعادی است که خداوند آن را به نوادگان ابراهیم [که به گمان خود، تنها یهودیها هستند] بخشیده، همانگونه که در سفر تکوین (۱۵/۸-۲۱) آمده قبلاً نیز بدان اشاره شد.
و اگر ما دعواهای آنان را در میزان نقد و بررسی قرار دهیم، آنها را بسیار ضعیف مییابیم، زیرا یهود اصلاً در طول دو هزار سال قبل تا کنون در فلسطین دولتی نداشته و بر آن حکومت نکردهاند.
و از طرفی دیگر اولاد و نوادگان خود ابراهیم یک متر زمین هم در فلسطین نداشتهاند، و یعقوب و اولادش در مصر زندگی کردهاند؛ سپس نسل ابراهیم منحصراً قوم یهود نیستند بلکه ابراهیم فرزند دیگری به نام اسماعیل که پدر عربها بوده داشته است، پس چرا این وعده خاص یهود است و عربها از آن مستثنایند؟
و در نگاه دینی هم ادعاهای آنها را در تضاد کامل مشاده میکنیم.
هنگامیکه خداوند پسر نوح را از زمرهی خاندان ایشان به خاطر کردههای ناشایستش بیرون کرد: یا نوح انه لیس من اهلک انه عمل غیر صالح
(ای نوح! پسرت از خاندان تو نیست چرا که او (به سبب کردار زشت عین) عمل ناشایست است.) [۷۵]
یهود نیز چون از راه و روش ابراهیم منحرف و این همه جنایت مرتکب شدند از زمرهی پیروان ابراهیم خارج و مستحق نفرین و لعنت خداوند گردیدند. و خداوند در این رابطه میفرماید: فبما نقضهم میثاقهم لعناهم.
(به سبب پیمانشکنی آنها آنان را نفرین کردیم و از رحمت خویش محروم نمودیم). [۷۶]
یعنی آنها را از رحمت خویش دور گرداندم و نتیجتاً از اهلیت ابراهیم خارجی شدند.
و همچنین میفرماید: ما کان ابراهیم یهودیاً و لا نصرانیاً و لکن کان حنیفاً مسلماً و ما کان من المشرکین إن أولی الناس بابراهیم للذین التبعوه و هذا النبی و الذین آمنوا و الله ولی المؤمنین.
(ابراهیم نه یهودی بود و نه مسیحی، و لکن بر حق و منقاد خدا بود و از زمرهی مشرکان نبود. سزاوارترین مردم به ابراهیم کسانی هستند که از او پیروی نمودند و نیز پیغمبر (محمد) و کسانیاند که (با او) ایمان آوردهاند و خداوند سرپرست و یاور مؤمنان است). [۷۷]
بنی اسرائیل بعد از آنکه کتاب خدا (تورات) را سوزاندند، و راه شهوترانی را در پیش گرفتند و تعالیم ربانی را ترک کردند، از اهلیت و پیروی ابراهیم خارج شدند زیرا بنا به نصوص دینی پایبندی به شرع و قانون خدا، شرط انتساب هر کسی به هر یکاز پیامبران میباشد.
جنگ کنونی نیز که میان یهودیها و مسلمانان شروع شده و همچنان ادامه دارد، هرگز ساخته و پرداختهی دست مسلمانان یا عربها و یا فلسطینیها نیست، بکله جنگی طراحی شده از اجانب خود یهود است و پیوسته در آن پافشاری میکنند و بدان اعتقاد دارند و آن را جزئی از ایدئولوژی و کتاب خویش-تورات و تلمود همانطور که گذشت- قرار دادهاند.
دفاع از حقوق خود، در تمام ادیان الهی و قوانین بینالمللی حقی مشروع قلمداد شده است؛ و اسلام این نوع حق را جهاد نامیده، البته نه تنها به معنای قتال و کشت و کشتار، بلکه به معنای به کار بردن تمام توان و تلاش خود در راستای تحقق اهداف والائی همانند آزادسازی انسان از هر گونه بندگی و بردگی غیر خدا، پس واژهی جهاد به معنای تلاش با زبان، فکر و اندیشه، مال و ثروت همراه با وسایل مشروع و ممکن در راستای تحقق اهدف دینی، [در یک جمله، جهاد یعنی تلاش مشروع و مستمر و مسالمتآمیز برای تحقق اهداف دینی].
پس واژهی قتال برای پس راندن تجاوزگریها و دفع آشوبگریها است، آن هم به شرط اینکه باید تنها در راه خدا صورت گیرد نه در راه دنیاطلبی و اهداف شخصی، اقتصادی، جاهطلبی و استعمارگری و... [در یک جمله، قتال یعنی تلاش مشروع و موقت برای دفاع از حقوق حقهی خود].
و جنگ در راه خدا نیز نباید با تجاوزگری و زیرپا نهادن خطوط قرمز و حقوق بشری و الهی همراه باشد.
خداوند میفرماید: و قاتلوا فی سبیل الله الذین یقاتلونکم و لا تعتدوا إن الله لا یحب المعتدین و اقتلوهم حیث ثقفتموهم و اخرجوهم من حیث اخرجوکم و الفتنة اشد من القتل.
(در راه خدا بجنگید با کسانی که با شما میجنگند، و تجاوز و تعدی نکنید زیرا خداوند تجاوزگران را دوست نمیدارد. و هر جا آنان را دریافتند ایشان را بکشید و آنان را (از مکه) که شما را از آنجا بیرون بیرون کردهاند بیرون سازید و فتنه از کشتن بدتر است). [۷۸]
ارجاعات و منابع:
--------------
[۶۷] - سوره بقره آیه ۸۹.
[۶۸] - تفسیر ابن عطیه ج۱ ص ۳۸۹-۳۹۰
[۶۹] - سوره انعام آیه ۹۰
[۷۰] - سورهی شوری آیه ۱۳
[۷۱] - سوره مائده آیه ۳
[۷۲] - سوره روم آیه ۱ تا ۵.
[۷۳] - برای آگهی بیشتر از این بندها به کتاب «السیرة النبویة الصحیحة» اثر استاد دکتر اکرم العمری، مراجعه شود.
[۷۴] - مرجع پیشین.
[۷۵] - سوره هود آیه ۴۳.
[۷۶] - سوره مائده آیه ۱۳
[۷۷] - سورهی آل عمران آیه ۶۷-۶۸
[۷۸] - سورهی بقره آیهی ۱۹۰-۱۹۱
نظرات